هاتفی از گوشه ی میخانه دوش *** گفت ببخشند گنه می بنوش
لطف الهی بکن کار خویش *** مژده ی رحمت برساند سروش

این خِردِ خام به میخانه بر *** تا می لعل آوردش خون به جوش
گر چه وصالش نه به کوشش دهند *** هر قدر ای دل که توانی بکوش

لطف خدا بیشتر از جرم ماست *** نکته ی سربسته چه دانی خموش
گوش من و حلقه ی گیسوی یار *** روی من و خاک در می فروش

رندی حافظ نه گناهی است صعب *** با کرم پادشه عیب پوش
داور دین شاه شجاع آن که کرد *** روح قدس حلقه ی امرش به گوش

ای ملک العرش مُرادش بده *** وز خطر چشم بدش دار گوش

تفسیر عرفانی

1.دیشب از کنج خلوت میکده فرشته ای از عالم غیب ندا در داد که:باده بنوش که گناه این کار مورد بخشایش پروردگار واقع می شود و او آن را می بخشد.

2.لطف و عنایت الهی کار خود را می کند و فرشته ی پیام آور عالم غیب، مژده ی بخشش از طرف پروردگار را می آورد.

3.این عقل خام و نارسا و نصیحتگو را به میخانه که کوی صاحبدلان و عاشقان است، ببر تا شراب سرخ، خون آن را به جوش آورد و او را در عالم رندان به عقل حقیقت بین و پخته تبدیل کند.

4.اگر چه رسیدن به وصال معشوق و دیدارش با کوشش و تلاش فراوان هم میسّر نمی شود، ای دل!به اندازه ی توان خودت در این راه کوشش کن.بکوش که پرتو عنایت حق بر تو بتابد.

5.لطف و بخشش الهی بر ما بندگان از خشم و غضب او بیشتر است.تو که رندان و میخواران را سرزنش می کنی، از راز ناگفته و پوشیده ی رحمت و بخشایش پروردگار بی خبری، پس خاموش باش.

6.من پیوسته غلام و بنده ی حلقه به گوش زلف تابدار و زیبای معشوقم و در عالم رندی و آزادگی، پیر میکده راهنمای من است و چهره بر خاک درگاه او می گذارم.

7.در برابر بخشش و بزرگواری پادشاه عیب پوش، رسوایی و بی قیدی حافظ، گناه بزرگ و سختی نیست و همین بار گناه حافظ را سبک هم می کند.

8.شاه شجاع، مأمور اجرای احکام دین و اجرا کننده ی عدالت است.او کسی است که جبرئیل و ملایک آسمان هم حلقه به گوش او و حامی عدالت او می باشند.

9.ای فرمانروای عرش و پروردگار آسمان ها!او را به مقصود و آرزویش برسان و از خطر چشم زخم حسودان در پناه خود محفوظ بدار.

منبع مقاله :

باقریان موحد، رضا؛ (1390)، شرح عرفانی دیوان حافظ بر اساس نسخه دکتر قاسم غنی و محمد قزوینی، قم: کومه، چاپ اول
 

به کوشش:

رضا باقریان موحد